درباره وبلاگ


سلام دوست عزیزم، از اینکه به angelicallover قدم گذاشتی و باعث خوشحالی من شدی ممنونم. امیدوارم لحظات خوبی رو توی angelicallover سپری کنی. در ضمن، اگه درباره بیوگرافی من کنجکاوی، به پروفایلم سر بزنيد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 330
بازدید کل : 97525
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

فال انبیاء
فال انبیاء

فرشته ی عاشق




سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم / از حسرت گل در صف گلزار بمیرم

درد است مرا ، کز غم هجران تو دلبر / باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم . . .


گلهای بهشت سایبانت / یک دسته ستاره ارمغانت

یک باغ از گلهای نرگس / تقدیم وجود مهربانت  . . .



تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو /  تو شدی زندگی من ، همه یادم شده تو

یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود / می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو . . .



دستم از دستت جداست / این تمام ماجراست

دلخوشم شاید بیایی / فردا هم روز خداست . . .





خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان / باید از جان بگذرد هرکه شود عاشقشان

روز اول که سرشتند ز خاکی گلشان / سنگی اندر گلشان بود ،  همان شد دلشان . . .



قاصدک شعر مرا از بر کن  برو آن گوشه ی باغ  سمت آن نرگس مست

و بخوان در گوشش و بگو باور کن ، یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد . . .



یادت باشه زیر گنبد کبود / تو بودی و من و کلی آدمای حسود

تقصیر همون حسوداست که حالا / هستی ما شده یکی بود یکی نبود . . .



تا نرفتی به سفر ، همسفری پیدا کن / تا نبستی ز جهان دیده ، بری پیدا کن

به مثل هست بشر صید و جهانش چو قفس / بهر پرواز ، بر و بال و پری پیدا کن . . .

 

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 20:19 ::  نويسنده : کامران

هدفم بود که هرگز نشوم عاشق کس / چون که رخسار تو دیدم ، هدفم سخت شکست .

 


میشه پروانه بود و به هر گلی نشست اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست .

 


بی هیچ دلیلی "بیادت هستم" تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد .
 


گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ، دل من عاطفه را می فهمد ، با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم .

 


توی آسمون همیشه از یه ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره ، پس هر وقت آسمون دلت ابری بود با دنیا نجنگ ، فقط اوج بگیر .

 


هیچ دلی بی بهانه نمیتپد ، نمیدانم بهانه ها دلگیرند یا دلها بهانه گیر !

 


قلب من جایگاه رفیقی است که شقایق ها حسرت آن را می خورند .



بهترین ها همیشه میمانند ، شاید جلوی دیدگان نباشند اما در دل ماندگارند .

 

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 19:59 ::  نويسنده : کامران

نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند

می گویند حساسیت فصلی است

آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم . . .



خاک پایت بوسه گاهم بود و بس / بر سر راهت نگاهم بود و بس

ای نگاهت تکیه گاه خستگی / عشق تو تنها گناهم بود و بس . . .



نفست باران است ، دل من تشنه ی باریدن ابر ، دل بی چتر مرا میهمان کن . . .



یاد آن روزی که یاری داشتیم / این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم

ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم / این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم .

نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد !

امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی . . .




از ما که گذشت

ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن

تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند . . .



در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم

من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم

رنج بی‌عشقی و تنهایی و بی‌مهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمی‌دانستیم



در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور /  حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور

 

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 19:36 ::  نويسنده : کامران

 باید از آرامش گل ها گذشت ، شادمان چون لحظه دیدار شد

بهترین تسکین دل این جمله است ، باید از پیوند تو سرشار شد . . .



تا تویی در خاطرم ، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام . . .



آهای یارم و دلدار ، منم عاشق تن دار / ببین دل تو دلم نیست ، واسه لحظه دیدار . . .



خزان بنشست و گل با بادها رفت / چه آسان میشود از یادها رفت . . .


پیری آن نیست که بر سر بزند موی سفید / هر جوانی که به دل عشق ندارد ، پیر است . . .

 

بهترین تسکین دل این جمله است ، باید از پیوند تو سرشار شد . . .


تا تویی در خاطرم ، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام . . .



آهای یارم و دلدار ، منم عاشق تن دار / ببین دل تو دلم نیست ، واسه لحظه دیدار . . .

 

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : کامران

آنکه مست آمد و دستى به دل ما زد و رفت ، دراین خانه ندانم به چه سودا زد و رفت ،

خواست تنهایى ما را به رخ ما بکشد تنه اى بر در این خانه تنها زد و رفت.

دلم به بهانه همیشگی گریست بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست هیچوقت نیست



از گلچین امیدهایت چتری برایم بفرست که خیس دلتنگیت نباشم!



وقتی لشکر ثانیه ها از روی اجسادم میگذرند زمان لحظه ای برای تاسف نمی ایستد.


هنوز هم نمی دانم اینجا چه فصلی است‎ ‎!

که من کال مانده ام و به تو نمیرسم !!



دل کندن اگر آسان بود فرهاد کوه نمیکند! دل میکند..!



قاصدک!

شعرمرا از بر کن:

برو آن گوشه ی باغ ، سمت آن نرگس مست ، و بخوان در گوشش و بگو :

باورکن یک نفر یاد تورا دمی از دل نبرد..



حالم را پرسیدند گفتم رو به راهم نمیدانند رو به راهی که تو رفته ای

 

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 10:56 ::  نويسنده : کامران

صفحه قبل 1 صفحه بعد